سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه نشانم بده ...

کجایند آنانی که حنجره خراش می دهند و فریاد آزادی و آزادی خواهی را نعره می کشند؟
کجایند آنانی که مدافع حقوق بشرند و بویی از بشریت نبرده اند؟
کجایند به اصطلاح حق مدارانی که تمامیت حق را - و نه حقانیت را - برای خود می خواهند و به نفع خود مصادره می کنند؟

بحرین

دیروز به بهانه بشر دوستی برادران مظلوممان را از دیارشان - فلسطین - بیرون راندند و سرزمینشان را غصب کردند،
به بهانه دفاع از حقوق زن قانون منع حجاب را در کشورهای تحت سلطه و یوغ بندگی خود وضع نمودند،
به هم کیشانمان در عراق و بحرین متعرض شدند،
و هر آنچه کردند که نباید می کردند،
و در این میان تنها صدای نعره گونه شان گوش فلک را کر میکرد ...
نه اعتراضی در کار بود و نه پایبندی بر اصولی که خود را سردمدارش می دانستند!!!
آخر کدامیک از اینها که بر مردم مظلوم جهان روا داشتند دفاع از حقوق زن و بشر و ازادی خواهی و آزادی جویی است؟
این همه را می بینیم و دم بر نمی آوریم ...
گویی از یاد برده ایم فرموده مولایمان را در ربودن خلخال از پای زنی یهودی : "سزاوار است اگر مسلمانی از این درد بمیرد ..."

___________________________________________
پ.ن : این هم یکی دیگه از مصادیق حقوق بشر و آزادی بشرشون!


امشبى را شاد بودیم در میلاد بانوى دوعالم، دخت نبى اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم)
امشبى را شاد بودیم از شادى مادر و شیرینى لبخندش
امشبى را شاد بودیم به شکرانه نعمت مادرى که در کنارمان است
و مادر ...
امشبى را شاد بود از شادى فرزندانش
از اینکه فرزندانش در صحت و سلامت در کنار اویند
و به خود میبالید وقتى قامتشان را به نظاره نشسته بود ...
اما ...

بحرین

اما امشبى را آن سوى این کره خاکى
کمى دورتر ولى در همسایگى مان
فرزندانى بودند که دست ظلم مادرشان را از آنان ربوده بود!
و یا دیوار جدایى و اسارت میانشان کشیده بود ...
و مادرانى بودند که در حسرت شنیدن خبرى از سلامتى فرزندانشان زانوى غم در بغل داشتند
و یا به یاد فرزند بى گناهشان که در سینه خاک جاى گرفته اشک مظلومیت به دامن مى فشاندند ...
سخت است تصور دورى فرزند از مادر
و سخت تر، تصور دورى مادر از فرزند!
تا چه رسد به تحمل آن ...
:: تقدیم به مادران مظلوم و داغدار و رنج کشیده بحرینى

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن : اللهم عجل فى فرج مولانا صاحب الزمان ...


سکانس اول: افکار نویسنده
زمان : دیشب - مکان : اتاق کار

نویسنده در حال گشت و گذار در دست نوشته های قبلی است. چنگی به دل نمی زنند، حدیث نفس است. با بی حوصلگی نوشته ها را از نظر رد می کند، نگاهش به نوشته روز قدس سال قبل جلب می شود، با کنجکاوی دنبال سطرها را می گیرد. به فکر فرو می رود : "مدتیه خیلی درگیر بحرین و لیبی و مصر و تونس شدیم، انگار فلسطین مظلوم تر از قبل شده! یعنی الان اونجا چه خبره؟! نکنه ..."

سکانس دوم : اخبار روز
زمان : امروز - مکان : سر نهار

اخبار ساعت 2 داره پخش میشه، گوینده خبر می خوند، شنیدن کلمه ای توجه نویسنده رو از نهار به خبر جلب می کنه : "امروز مردم مصر در بزرگداشت یوم النکبت روز اشغال فلسطین برای اولین بار اعتراض خود را در برائت از رژیم اسرائیل فریاد زدند ..."

مصر و بزرگداشت یوم النکبت

دوباره به فکر فرو میرود : "منافقها این بار دیگه چطوری میخوان خیزش اسلامی مردم مصر رو خیزش برای رفاه اقتصادی معرفی کنند؟ این بار دیگه چطوری میخوان شعار اسلام طلبی و اسرائیل ستیزیشون رو برگردون کنند؟ یعنی بازم کسی هست که حرف های اونها رو باور کنه؟ بلندتر از این فریاد مردم مصر، دلیل و برهان دیگه ای برای رد بافته های منافقها هست؟ حتما این بار هم میگن از ایران نیرو فرستادند تا شعار بدند یا اینکه ایران بهشون پول داده تا این کار رو بکنند یا ... بالاخره یک جوری ایران رو دخیل در این کار می کنند تا با عَلَم ایران، دروغ بودن گفته هاشون رو بپوشونند!"
از چند متری صدایی میگه : "اگر شد یه روز اینها یه حرف راست بزنند!!!" نویسنده این آیه را زیر لب زمزمه می کند : "صم بکم عمی فهم لایعقلون"

تیتراژ پایانی
(باشد برعهده خواننده ...)


میخواهم برایت قصه بگویم، قصه ای پر غصه! میخواهم برایت از مظلومیت مردمی بگویم که در همسایگی ات هستند و تو بدون توجه به درد و رنجشان شب ها سر راحت بر بالین می گذاری!
آری! توئی که ادعای شیعه بودن علی را داری، همانی که در آخرین وصیت های خود از حق همسایه چنین سخن می گوید که " حق همسایه آن است که اگر برای کرایه از شما درخواست کمک کرد، به او کمک کنید" .
چگونه می شود که اینچنین توصیه ای کرده باشد اما دفاع از حق همسایه را مدنظر نداشته باشد؟!
شیعه بودن علی به همین آسانی نیست! اگر میخواهی شیعه او باشی باید تمام توانت این باشد که علی وار زندگی کنی، که اگر چنین نباشد شیعه علی بودن لافی بیش نیست و دروغی است بزرگ!

بحرین فلسطین لیبی مصر تونس

آری، میخواهم برایت قصه مردمانی را بگویم که در همسایگی ات هستند و سال هاست که ظالمان و جائران به حقشان تجاوز کرده اند و کسی نیست که از مظلومیتشان دفاع کند!
پس کجایند آنانی که داعیه ی دفاع از حقوق بشر دارند؟!
چه حقوق بشری است که برای کشته شدن دختری در خیابان های تهران که هنوز هم حقیقت مرگش آشکار نشده بیانه ها صادر کرده و مراسمات برگزار می کنند و وکیل بین المللی می فرستند اما برای جنایات فاحشی که علیه آن مردمان می شود هیچ اقدامی نمی کند!
چه حقوق بشری است که هنوز بعد از گذران سالیان سال نتوانسته است حق این مردمان مظلوم را از ظالمان و جائران متجاوز بگیرد؟!
آیا شعار حقوق بشر تنها دست آویزی برای پیشبرد اهداف شخصی خودشان نیست؟!
یا اینکه تمام اینها بازی کودکانه ای است و تمامی قدرت به دست همین ظالمان است که چنین حقوق بشری هنوز نتوانسته جلوی آنها بایستد؟!
و یا شاید هم اهداف اینان و آنان همسوئی دارد و این ادعای بزرگ دفاع از حقوق بشر تنها پرده ای است برای مخفی کردن جنایات و اهداف شوم آنان؟!
حقوق بشری که تنها ادعا باشد و هنوز نتوانسته برای این مردمان مظلوم احقاق حق نماید باید در کوزه گذاشت و فاتحه اش را خواند!
آری، این است سابقه درخشان دفاع از حقوق بشر اینان!
و تو اگر ادعای شیعه بودن علی را داری باید علی وار زندگی کنی، همانی که در هنگام شهادت به فرزندش حسن وصیت می کند « همواره دشمن ظالمان و یاور مظلومان باشید ».
در عجبم از آنکه ادعای مسلمانی دارد و برای علی عزاداری می کند اما از دفاع از حق مظلومان عالم تغافل می کند و تنها به تن آسائی خود می اندیشد!
اگر ادعای مسلمانی و پیروی از علی را داری باید بدانی که شعار « نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران » هزلی بیش نیست که همین داعیه داران حقوق بشر بر زبان تو انداخته اند!
ایدئولوژی دفاع از حقوق بشر با بی تفاوتی در برابر ملت ها و نژادپرستی هیچ سنخیتی ندارد و در تضاد تمام است. دروغی بزرگ است که برای ذهن های بیمار و کوته بین شیرین و پسندیده است، نه برای امتی که در دنیا مظهر اسلام شناخته شده است و تمام سعی و هم اش پیروی از اسلام و راه ولایت و علی است.
و تو ای دوست و هموطن! این را بدان که این شعارها اعتقادات و مذهب تو را نشانه گرفته که هرگاه دینت را از تو گرفتند براحتی خواهند توانست بر تمامی زوایای وجودی تو تسلط پیدا کنند.

-------------------------------------------------------------

پ.ن 1 : این متن رو سال قبل برای روز قدس نوشته بودم، قدسی که این روزها کمتر اخبارش را می شنویم و حتی پیگیری می کنیم! تمامی این حرکت ها از مردم فلسطین گرفته تا مصر و تونس و لیبی و بحرین، همه و همه یک معنا دارد : "قیام علیه ظلم و ستم" و رسیدن به حق و عدالت ، همان آرمان جامعه مهدوی ...
پ.ن 2 : حواسمان باشد نکند دشمن با جلب توجه به موضوعی، از دیگر موضوعات غافلمان کند ...
پ.ن 3 : چقدر فکر کردیم وظیفه ما در این حرکت هایی که در منطقه خاورمیانه شکل گرفته چیست؟
پ.ن 4 : بحرین در خون می غلتد ، لیبی و تونس هنوز می رزمند ، فلسطین به صندوق خانه اذهان برده شده و شاید در معرض توطئه ای بزرگ است و مصر ...
به امید ظهور حضرتش ...


نمیدونم برنامه پارازیت رو می شناسید یا نه، اگر نمی شناسید میتونید برید تو صفحه فیس بوکشون و برنامه هاشون رو ببینید ( اصلا توصیه نمی کنم این کار رو بکنید که اتلاف وقته مگر اینکه بخواید طبق استراتژی خودشون پارازیت های حرف هاشون رو بگیرید).
مختصر بگم که این برنامه هر هفته یکبار یا دوبار از بی بی سی فارسی (فکر کنم) پخش میشه و به تصور خودشون پارازیت های اتفاقاتی که در اون هفته در ایران افتاده رو میگیره! (هدفشون هم از این کار که کاملا مشخصه و نیازی به گفتن نیست)
این هفته بخشی از برنامه شون رو اختصاص داده بودند به این عکس:

پارازیت و بازی الاتحاد

ادامه مطلب...

داشتم میرفتم سمت شرکت که یه پوستر نگاهم رو به خودش جلب کرد.
درشت نوشته بود 24 آوریل و زیرش : "جنایت بی کیفر نمی شود" !!!
در حالیکه به سمت محل کار میرفتم نوشته هاش رو خوندم فقط فهمیدم ارتباطی با ترکیه و ارمنستان داره.
رفتم تو اینترنت گشتم به این رسیدم و ماجرا اومد دستم.

بحرین در خون

پیش خودم گفتم جای یه پیاده رو هنر از همون هایی که تو خیابون انقلاب گهگاه راه میندازن یا توی خیابون ولیعصر خالیه تا یه معبر هنری از مظلومیت و رنجی که مردم بحرین میکشند راه بندازیم!
شاید با این کار بتونیم غفلت زده ها رو مجبور کنیم که از غفلتشون غافل بشند،
شاید با این کار بتونیم حتی شده حرکتی کوچک اما موثر برای کمک به مردم بحرین بکنیم،
شاید ...
هنوز هم در بند عادت ها گیر کردیم و صدای هل من ناصر ینصرونی مردم بحرین رو نمیشنویم!!!
عادت کردیم به تن آسایی ...

---------------------------------------------

پ.ن : اگر کسی میدونه چطوری میشه پیاده رو هنری تو خیابون انقلاب و ولیعصر راه بندازیم در همفکری دریغ نکنه ... هل من ناصر ینصرنی؟!


وزیر امور خارجه امارات ایران را عامل بی ثباتی در منطقه دانست!!!
اولین خبری بود که امروز شنیدم، خنده ای مضحکانه! برلبانم نشست.
احسنت به ایران بخاطر چنین نفوذی در میان ملت ها،
شاید مردم مصر و لیبی و بحرین را هم با ساندیس در خیابان ها کشانده ایم!
شاید هم با تطمیع و وعده امکانات رفاهی و مال و مقام!
و شاید هم ...

ایران و بحرین

نه! حرف چندان بیراهی هم نزده است، این بی ثباتی را ایران 33 سال پیش در منطقه ایجاد کرده است.
اکنون دیگر آمریکا ابرقدرت جهان نیست، این ایران است که به قدرتی بی رقیب در منطقه تبدیل شده، قدرتی که با ساندیس می تواند مردم را به صحنه بیاورد.
ولی فقط این نیست، به هزینه ساندیس هزینه خون بهترین جوانان این مملکت را هم اضافه کنید، دلاور مردانی چون همت، باکری، چمران، هاشمی، آوینی، جهان آرا، موسوی و هزاران هزار شهید دیگر که من و تو اسمشان را هنوز نمیدانیم و در عین نامداری برای ما نیز گمنامند!
این همه هزینه برای ایجاد همین بی ثباتی بعد از 33 سال بود، و اکنون نیز هرگونه بتوانیم برای به ثبات رسیدن این بی ثباتی تلاش می کنیم.
کافیست راهمان دهند، از بذل جان نیز دریغ نداریم، مگر خون ما رنگین تر از خون جوانان بحرین است؟


امروز خبر مرگ بن لادن شده بود تیتر اول وب سایت ها و موتورهای جستجو!
تا قبل از این عروسی شاهزاده انگلیس بود و حالا هم ...
هر روز باید بهانه ای باشد برای انحراف افکار عمومی از حقیقت و در غفلت ماندنشان،
هر روز باید به بهانه ای یا با خبری شاید جنجالی عادت به غلفت را تمرین کنیم!
آری!
عادت کرده ایم تنها به شنیدن اخبار روز، تاکید می کنم : «شنیدن» اخبار روز
یاد این کلام سید مرتضی آوینی می افتم که:
عادت همواره ملازم با غفلت است و از غفلت زده نمیتوان خواست از غفلت خود غافل نباشد.
اما چرا این همه تلاش برای انحراف از حقیقت و بیداری؟!

قدرت نمایی ترسوها

معلوم است، ترس از به خطر افتادن منافع
به قول سید «ترس روی دیگر سکه قدرت است و آنکه خود را قدرتمند می نماید بیش از دیگران می ترسد».
شاید خبر مرگ بن لادن قدرت نمایی دیگری برای پنهان کردن ترس آمریکا از بیداری ملت هاست،
شاید قدرت نمایی دیگری برای نمایش قدرت کاذب خود و ایجاد ترس و وحشت در دلهاست،
و شاید قدرت نمایی دیگری برای القای معنای ضد تروریسم و صلح طلب بودن آمریکا ...
والله اعلم ...

---------------------------------------
پ.ن 1 : شب دومه که دیر میرسم ... عذر میخوام
پ.ن 2 : خواهش میکنم از خواب غفلت بیدار بشیم ... و از بند عادت ها رها ...
پ.ن 3 : آیه دیشب رو بازم تکرار میکنم :
وَ مَا لَکمُ‏ْ لَا تُقَاتِلُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا (سوره مبارکه نساء/آیه شریفه 75)


سریع سوار شدم، نگاهم افتاد به صندلی آخر که یک کیف زنونه روش بود، رفتم به سمتش، با تعجب بهم نگاه میکرد!
انگار بخواد بگه : ببخشید اینجا جای کیفمه!!! آخرشم با اکراه و تعلل کیف رو برداشت!!!
انگار یهو جواب سوالی رو که این چند روز ذهنم رو مشغول کرده بود پیدا کرده بودم!

اینکه چی میشه امتی که آوازه انقلاب مردمش در سرتاسر دنیا پیچیده،
امتی که آیه « انما المومنون اخوة » رو حداقل سالی یکبار می خونند و توی بچگی هم بارها و بارها اینکه همه ما با هم برادریم توی گوششون زمزمه شده و همه شون این بیت شعر رو از حفظند که :

بنی آدم اعضای یگدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

چرا باید با وجود خروشی که در منطقه اتفاق افتاده صبح که از در خونه شون بیرون میان تنها دغدغه شون گذران زندگیشون باشه؟!
چرا نباید حداقل یک ربع از وقتشون رو برای اثبات برادریشون با همدیناشون اختصاص بدند؟!
جوابش یک جمله است : سرقت روحیه برادری و از خودگذشتگی از همین امت انقلابی ...
طوری که اموال و دارایی های آدم ها ارزششون از همجنس ها و همدیناشون بیشتر میشه!
.
.
.
تا رسیدم سیستم رو روشن کردم،داشتم تو ذهنم جمله سازی میکردم که چطور فکرهای امروزم رو بنویسم تا وجدان های خفته رو بیدار کنه، صدای پیامک گوشیم در اومد، نوشته بود :

انما المومنون اخوة

وَ مَا لَکمُ‏ْ لَا تُقَاتِلُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا (سوره مبارکه نساء/آیه شریفه 75)
 و چرا در راه خدا و [نجات‏] مردان و زنان و کودکانى که زبون شمرده شده‏ اند نمى‏جنگید؟ همانان که می گویند: پروردگارا! ما را از این شهرى که اهلش ستمکارند بیرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى بگمار و از جانب خود براى ما یاورى قرار ده.


امروز بحرین کربلاست

«این الطالب بدم المقتول بکربلا این المنصور علی من اعتدی علیه و افتری ...»
«کجاست طالب خون حسین (ع) که در کربلا کشته شد ؟ کـجـاست آن یــاری شــده تـا یاری کند کسانی را که حقشان پایمال شده است؟»

این روزها بحرین یادآور عاشوراست،
و خاک آن تمثیل کربلای زمان،
که کابین وصل حق خون است،
و زمین بحرین تشنه خون شیرمردان بحرینی ،
و انتظار می کشد تا زنجیر خاک از پای اراده شان بگشایند ... (1)

« کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا »
--------------------
پ . ن : ان شاء الله از امشب برای پیروزی و رهایی مردم بحرین از ستم و ظلم از امشب تا چهل شب چله زیارت عاشورا می گیرم، شما هم اگر دلت برای رنج هایی که بحرینیان می کشند به درد اومده بسم اله ...

(1) الهام گرفته از نوشته های سید شهیدان اهل قلم