سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه نشانم بده ...

جنگ نرم یعنی زیرپوستی کار کردن،
یعنی زیرآبی رفتن،
یعنی طوری وارد عمل بشی که خود طرف هم متوجه نشه کِی و از کجا خورده!
یعنی با چهره دوست، دشمنی کردن
یعنی هر آنچه انتهای نفاق و نامردیست!

قالیباف+جنگ نرم

یعنی عکس شهدا را از دیوارهای شهر پاک کردن،
یعنی برگزاری همایش حجاب و عفافی که عنوانش تنها ابزاری برای جذب مخاطب است!
یعنی ترویج بی حجابی در ایستگاه های اتوبوس!
یعنی به نام صاحب عصر (عج) جشن گرفتن و دل صاحب عصر خون کردن
یعنی کتک زدن بچه حزب اللهی به جرم اعتراض به فحشا!
یعنی ساختن خانه شهریاران جوان،
یعنی پارک اب و آتش عباس آباد،
یعنی ...


درست در بحبوحه تلاش صدا و سیما و دستگاه های دولتی بویژه نیروی انتظامی برای سامان دادن به وضع حجاب در کشور، جناب شهردار محترم حرکتی به ظاهر شاد و طنز آمیر انجام داده که خیلی دقیق و زیرپوستی با یک تصویر هر چه دیگر نهادها رشته کرده اند پنبه می نماید!

حجاب+جنگ نرم+ایستگاه اتوبوس تهران

به ظاهر هدف این تصویر ترویج فرهنگ استفاده از وسیله حمل و نقل عمومی، مذمت تک سرنشینی و اشاره به معضل این موضوع و ترافیک ایجاد شده ناشی از آن می باشد اما مهمترین چیزی که در تصویر در مرکز توجه قرار گرفته تصویر دو مسافر دختر و پسری است که در ایستگاه منتظر اتوبوس ایستاده اند.
خیلی به تحلیل هنری این موضوع نمی پردازم، هدفم تنها اشاره به ظاهر دختر ترسیم شده در این طراحی است! دختری با حجاب مانتو و روسری که موهای وی از روسری بیرون بوده و نمایان است ...
در مورد نوع حجاب تصویر (مانتو و روسری) هم صحبتی نمی کنم، تنها می گویم که با این نوع حجاب مخالف نیستم، به شرطی که حجابی که مورد تایید اسلام است رعایت شده باشد.
اما آیا در این تصویر واقعا چنین حدی رعایت شده است؟!
شاید بگویید بدبینانه به این تصویر نگاه می کنم اما آیا چنین طرحی اتفاقی است؟!
آن هم از طرف دستگاهی چنین بزرگ با مسئولیتی خطیر ...
مگر غیر از این است که تمامی دستگاه های یک نظام باید تکمیل کننده و موید برنامه ها و استراتژی های یکدیگر باشند؟!
مگر نه اینکه بخش اعظمی از وظیفه این دستگاه در حیطه امور فرهنگی قرار دارد؟!
تا کی این همه اهمال و کوتاهی در امور فرهنگی کشور؟!
آن هم زمانی که دشمن این همه روی تهاجم فرهنگی به کشوری که صادر کننده تفکر جهادی و انقلابی به دیگر سرزمین هاست، سرمایه گذاری کرده و برای آن برنامه ریزی می کند؟!
اینجاست که به یاد کلام مولایم می افتم که : "کلکم راع و کلکم مسئول عن الرعیة ..."